سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.

آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند

مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت

چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.

پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و

از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای

خود بازگشت.

اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.

شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.

ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود.

شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:

آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟

استاد در جواب گفت:

تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.

این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد 

_________________________________alone for ever

+نوشته شده در سه شنبه 3 / 10 / 1391برچسب:یک داستان کوتاه زیبا,داستان,داستان کوتا جدید,داستان جدید,داستان کوتاخ,ساعت13:48توسط آرمین نخستین | |


در يك دهكده كوچك نزديك نورنبرگ خانواده اي با 18 فرزند زندگي مي كردند. براي امرار معاش اين خانواده بزرگ، پدر مي بايستي 18 ساعت در روز به هر كار سختي كه در آن حوالي پيدا مي شد تن مي داد.

در همان وضعيت اسفباك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 18 فرزند) رويايي را در سر مي پروراندند. هر دوشان آرزو مي كردند نقاش چيره دستي شوند، اما خيلي خوب مي دانستند كه پدرشان هرگز نمي تواند آن ها را براي ادامه تحصيل به نورنبرگ بفرستد.



 ادامه داستان در ادامه مطلب...


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 29 / 8 / 1390برچسب:داستان کوتاه عاشقونه,داستان جدید,داستان های عاشقانه,داستانک,داستان جدید کوتاه,,ساعت14:33توسط آرمین نخستین | |


 

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است…

شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.

شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟”

شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟”

شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترک برود!

این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی . معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!”

________________________________

 


این داستان تکان دهنده واقعی است 

امروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد ...
منصور با خودش زمزمه کرد ... چه دنیای عجیبی است این دنیای ما !
یک روز بخاطر ازدواج با ژاله . . .

برای خواندن این داستان جالب به ادامه مطلب بروید...

__________________


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:داستان,داستان تکان دهنده,داستان عاشقانه,داستان عاشقونه,داستان جدید,ساعت11:59توسط آرمین نخستین | |


 

ملودی قلب من

نویسنده:صدیقه احمدی

224صفحه

امیدوارم از خوندن این رمان زیبا لذت ببرید

قسمت پنجم (آخر)

ادامه مطلب....

 


ادامه مطلب


 

ملودی قلب من

نویسنده:صدیقه احمدی

224صفحه

امیدوارم از خوندن این رمان زیبا لذت ببرید

قسمت چهارم

ادامه مطلب....

 

 


ادامه مطلب


 

ملودی قلب من

نویسنده:صدیقه احمدی

224صفحه

امیدوارم از خوندن این رمان زیبا لذت ببرید

قسمت سوم

ادامه مطلب....

 


ادامه مطلب


 

ملودی قلب من

نویسنده:صدیقه احمدی

224صفحه

امیدوارم از خوندن این رمان زیبا لذت ببرید

قسمت دوم

ادامه مطلب....


ادامه مطلب


 

ملودی قلب من

نویسنده:صدیقه احمدی

224صفحه

امیدوارم از خوندن این رمان زیبا لذت ببرید

قسمت اول 

ادامه مطلب....

 

 


ادامه مطلب
?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br